نوشته شده توسط : داش حسین
من كه از هجران تو همواره سوزانم چو شمع
تا به كي از دوريات خود را بسوزانم چو شمع؟
بس كه ميسوزم سراپا از فراق روي تو
همچنان هر لحظهاي در حال نقصانم چو شمع
ميگدازد دوري از ديدار تو جان مرا
گر چه در پيش حضورت هم گدازانم چو شمع
اي گل نرگس از آن آغاز غيبت تاكنون
خوب ميداني كه من در شعله پيچانم چو شمع
زآن زمان كز ديدنت محروم شد چشمان من
سوز و سازت را به عمري گشته مهمانم چو شمع
هم بيا چشمانتظاران جهان را چاره باش
هم بيا بنما منور بام و ايوانم چو شمع
بي تو اي روح بهاران، اي اميد آخرين
شعله باشد شاهد اشك فراوانم چو شمع
گر ببينم «سائل» آن رخسار چون خورشيد را
همچو اشك از ديده ريزم جان به دامانم چو شمع
"سائل"
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: برچسبها:
شعر ,
امام زمان ,
خدا ,
چو شمع ,
سائل ,
خورشید ,
اشک ,
شاعر ,
متخلص ,
گل نرگس ,
هجران ,
مهمان ,
ظهور ,
امامت ,
منجی ,
:: بازدید از این مطلب : 549
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 / 11 / 1384 |
نظرات ()
نوشته شده توسط : داش حسین
خون می رود هنوز ز چشم تر شما
خرمن زده ست ماه، به گرد سر شما
آن زخم های شعله فشان، هفت اخترند
یا زخم های نعش علی اکبر شما؟
آن کهکشان شعله ور راه شیری است
یا روشنان خون علی اصغر شما؟
دیوان کوفه از پی تاراج آمدند
گم شد نگین آبی انگشتر شما
از مکه و مدینه، نشان داشت کربلا
گل داد (نور ) و ( واقعه ) در حنجر شما
با زخم خویش، بوسه به محراب می زدید
زان پیشتر که نیزه شود منبر شما
گاهی به غمزه، یاد ز اصحاب می کنی
بر نیزه، شرح سوره ی احزاب می کنی
بر گرفته شده از:
http://daftaresorkh.persianblog.ir
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: برچسبها:
شعر ,
شاعر ,
یا حسین ,
یاحسین ,
چشم ,
خون ,
جگر ,
جون جگر ,
علی اصغر ,
اصغر ,
علی ,
محراب ,
بوسه ,
بوس ,
کاروان ,
کاروان نیزه ,
نیزه ,
دفتر سرخ ,
سرخ ,
:: بازدید از این مطلب : 627
|
امتیاز مطلب : 125
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
نوشته شده توسط : داش حسین
رقصيدهاي ميان بلم با سكوت رود
با گريههاي يخزده شمع يادبود
با نيلي هميشگي آسمان شب
نزديك نخلهاي بلندي كه سر به دود....
وقتي ستاره با نفست مستجاب بود
وقتي كه چشمهاي زمين غرق خواب بود
وقتي كه دستهاي تو در آسمان شب
همچون زلال روشن امواج آب بود
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: برچسبها:
قصه مادر بزرگ ,
مادر ,
مادر بزرگ ,
قصه ,
داستان ,
شعر ,
نوحه ,
شاعر ,
حمید ,
شرقی ,
حمید شرقی ,
:: بازدید از این مطلب : 663
|
امتیاز مطلب : 113
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
نوشته شده توسط : داش حسین
ماند خاکستر بجا از خيمههاي سوخته سبز شد بانگ عزا از خيمههاي سوخته
ميرود تا آسمان همراه بانگ يا حسين شعله شور و نوا از خيمههاي سوخته
آب آب کودکان تشنه در ظهر عطش رفته تا عرش خدا از خيمههاي سوخته
از سفير تير صيادان غزالان حرم در بيابان شد رها از خيمههاي سوخته
در شرار آتش بيداد روئيد از جگر شيون آل عبا از خيمههاي سوخته
درغبار آتش و اندوه ميآمد برون سروهاي سر جدا از خيمههاي سوخته
نالهها ميداد سر بيمار دشت کربلا نالههايي جانگزا از خيمههاي سوخته
کس در آن وادي غم جز زينب محزون نبود تا برون آرد و را از خيمههاي سوخته
از ميان شعلههاي مرگ چون آيد برون اهل بيت مصطفي از خيمههاي سوخته
ميتراود عطر مظلوميت خون خدا تا ابد در کربلا از خيمههاي سوخته
نام شاعر: عباس براتيپور
:: موضوعات مرتبط:
معصومین و پیامبران ,
,
:: برچسبها:
کربلا ,
خیمه ,
سوخته ,
حسین ,
شعر ,
شاعر ,
عشق ,
عشاق ,
محمد ,
اهل بیت ,
اشک ,
تشنه ,
عطش ,
آب ,
کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 656
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
نوشته شده توسط : داش حسین
سلام بر تو، سلام بر پدران و مادران صالح و نيکوکار تو باد، آنان که محبت به امام حسين (ع) را از خاندان رسالت به امانت گرفته و در قلب خود نگه داشته و امروز آن را به تو سپردهاند، از اين در گرانمايه که امانت الهي است نگهداري کن.
:: موضوعات مرتبط:
طبیعت پر حرف ,
معصومین و پیامبران ,
,
:: برچسبها:
کودکان ,
حسین ,
عکس ,
عاشورا ,
سینه زنی ,
کربلا ,
تشنه ,
نوحه ,
شاعر ,
شعر ,
مرثیه ,
:: بازدید از این مطلب : 696
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 29 صفحه بعد